من بهارم، تو زمستون
فاصله بین دو تا مون
از خزونی که گذشته
مونده بر روی دلامون
به تو گفتم که بهار شو
اما تو گفتی که نمیشه
گفتی که نمیشه با تو
بهاری شد، آره نمیشه
ولی من شدم بهار و
تو نکردی فرقی بازم
آره تو موندی زمستون
شدی پر ز سوز و بارون
اما بارون زمستون
لطف چندانی نداره!
بارون بهاری اما
لطف بیکرانی هستش
حالا یه چیز دیگه
میدونی ، من بهارم
نمیتونم که بشینم
سیاهیاتو بینم !
میتونم که صبر کنم من
که تو هم بشی بهار و
پاک کنی فاصله ها رو
پاک کنی فاصله ها رو